غرب، بخصوص آمریکا در جهان خود را مدافع و ترویج دهنده دموکراسی و حقوق بشر تبلیغ میکند. دموکراسی، آزادی بیان، حقوق بشر، حقوق زنان و دیگر عبارتهای زیبا بخشی از ابزار تبلیغاتی آمریکا برای حمله به افغانستان، عراق، سوریه، یمن، لیبی ویتنام و جاهای دیگر بود.
در واقعیت تمامی این تجاوزها بخاطر رسیدن به منافع ملی آمریکا بود. منافع ملی آمریکا در حفظ سیاست پطرودالر، حاکمیت بر جهان و حفظ قدرتاش به عنوان بزرگترین اقتصاد دنیا است. برای رسیدن به این منافع از هر نوع ابزار استفاده کرده و حاضر به کشتن ملیونها انسان نیز میباشند.
آمریکا بنام آزادی و دموکراسی در کشورهای عربی تجاوز و آنقدر تخریب کرده است، که تا بحال این کشورها نتوانسته است به روزهای قبل از حمله برگردد.
برای تخریب و تجاوز از عبارت های زیبا مانند دموکراسی و حقوق بشر به عنوان ابزار استفاده کرده و شهروندان خود را قانع میکند که اشتباه نمیکند.
به دلیل گستردگی رسانههای غربی ممکن است که خیلی از شما فکر کنید که آمریکا مدافع آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و… است. هر روز رسانههای مانند بیبیسی، دویچه ویله، یورونیوز و افغانستان اینترنشنال تبلیغ میکند که غرب مدافع و ترویج دهنده حقوق بشر، حقوق زنان، دموکراسی، قانون بین المللی و دیگر عبارتهای زیبا است.
اگر مدت زیادی مردم خبرهای اینچنینی خورانده شوند؛ شکی نیست که باورها و تمایل مردم را به سمت مورد نظر خود تغییر میدهد.
در ادامه ما برای شرح بیشتر این نوع مسایل نمونههای واقعی از افغانستان شروع و به دیگر کشورها میپردازیم. امید است که تا پایان خواننده باشید.
نمونههای که ثابت میکند آمریکا به دنبال منافع ملی است نه دموکراسی
برای درک بهترِ آوردن نمونهها یکی از بهترین روش فهم مسایل است. در ادامه ما برای شرح بیشتر این نوع مسایل نمونههای واقعی از افغانستان شروع و به دیگر کشورها میپردازیم. امید است که تا پایان خواننده باشید.
افغانستان در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی
آمریکا برای شکست شوری افغانستان را انتخاب و مجاهدین تربیه کرد. جهاد در افغانستان یک پروژه طرح شده آمریکا بود. مجاهدین برای خود طرح، اندیشه و برنامه جهاد نداشت، بلکه توسط پاکستان، آمریکا و بعضی کشورهای دیگر تربیه شد که علیه شوری بجنگند.
برای اثبات اینکه جهادر در افغانستان یک پروژه بود، شنیدن حرفهای هیلری کلینتون، همسر بیل کلینتون و سکرتر اوباما کافی است. او با زبان ساده میگوید که ما مجاهدین را برای شکست شوروی تربیه کردیم، پول دادیم و برای آنها طرح دادیم.
اینکه آمریکا چگونه و چه کارها در افغانستان در زمان جنگ مجاهدین علیه شوروی انجام داد، یک مقاله به هیچ عنوان کافی نیست. ما در آینده تلاش میکنیم که درباره اینگونه مسایل بیشتر بنویسیم. در حال حاضر همین ویدیو شاید کافی باشند.
سوال الان این است که چه کارهای حقوق بشری و دموکراسی آمریکا در افغانستان بعد از شکست شوری انجام داد؟ جواب هیچ است. هدف آمریکا در افغانستان کارهای بشردوستانه نبود، بلکه شکست شوروی از طریق مجاهدین بود. این پروژه ختم شد و رفت.
تربیه مجاهدین هیچ وقت کار دموکراتیک نبود. آمریکا مجاهدین را برای برابری، حقوق شهروندی، آزادی بیان و… تربیه نکرد. برای چگونگی استفاده از اسلحه و تخریب زیربناها تربیه کرد. به هیچ مجاهدی آموزش داده نشد که چگونه معارف خود را تقویت کند، سرک بسازند، بند برق بسازند و دیگر کارهای عمرانی.
کارهای که مجاهدین انجام داد نیز مطابق اصول حقوق بشر، دموکراسی و… نبود.
در واقعیت طالبان نیز پرورش یافته آمریکا است که به هیچ عنوان ترویج دموکراسی و حقوق بشر آمریکا را توجیه نمیکند.
نتیجه حمایت آمریکا از مجاهدین ثابت میسازد که آمریکا نگران آزادی، حقوق بشر، دموکراسی و امثالهم نبود.
عربستان سعودی
عربستان سعودی اصلن دموکراسی را نمیشناسند. این کشور شاهی مطلقه است. شاه همه کاره است. شاه تصمیم مرگ مردم را حتا میگیرد. حکومت مردم برای مردم که تعریف دموکراسی است، در عربستان سعودی بیگانه است.
شما در رسانهها هیچ وقت متوجه نشده اید که آمریکا نگران دموکراسی و آزادی در عربستان سعودی باشند. بلکه برعکس، در این کشور برای حفاظت از خانواده سعود پایگاه نظامی دارد.
در عربستان سعودی آزادی اولیه حتا به مردم داده نشده است. برای نمونه تا چند وقت پیش زنان حتا نمیتوانست رانندگی کند. آمریکا هیچ وقت ابراز نگرانی در مورد حقوق زنان در عربستان نکرد و مدافع دموکراسی هم در این کشور نیست.
راستی چرا آمریکا پایمال شدن آزادی، دموکراسی و حقوق بشر را در این کشور نادیده میگیرد؟
جواب ساده است. خانواده سعود از برنامههای کلان آمریکا در سطح جهانی حمایت میکند. سیاست پطرودالر را اجرا میکند. سیاست پطرودالر است که واحد پولی آمریکا پول تجارت و ذخیره ارزی است.
تا زمانیکه آل سعود با سیاست آمریکا همنوا باشند، هیچ وقت آمریکا دموکراسی و حقوق بشر را در آن کشور ترویج نخواهد داد. چون به نفع شان نیست.
قطر و امارت
قطر و امارات امیر دارند. امارت خیلی شبیه شاهی مطلقه است. امیر برای مردم تصمیم میگیرد نه مردم برای مردم.
در امارت برای حاکم مملکت انتخابات وجود ندارد.
سخن ساده: امارت با دموکراسی سازگار نیست.
آمریکا در این دو کشور نیز به دلیل اجرای سیاست پطرودالر نگران دموکراسی و دیگر عبارتهای زیبا نیست.
ایران
ایران در زمان نخست وزیری مصدق دموکراسی بود. مصدق با آرای مردم انتخاب شده و شاه صرف برای نمایش بود.
مصدق در سال ۱۹۵۱ نفت ایران را ملی اعلان کرد. چون به ضرر غرب بود، با یک کودتا مصدق را برکنار و شاه را دوباره صاحب قدرت ساخت. شاه طبق میل غرب حرکت میکرد.
کودتا علیه مصدق توسط مردم و برای مردم نبود. دموکراسی برکناری فرد اول یک کشور را با کودتا علیه خواست مردم نمیپذیرد. غرب این کار را کرد. نگران دموکراسی نشد. حقوق بشر هم مطرح نبود.
آمریکا در ایران بر ضد دموکراسی حرکت کرد، چون به نفع شان بود.