سریال فرار امریکا حدود پنج دههی قبل از ویتنام شروع شد و دو دهه قبل به کابل رسید. اینک فصل افغانستان نیز به پایان رسید و داستان فرار این کشور به کییف رسیده است.
ایالات متحده، کشوری که ادعای ابرقدرتی دارد و خود را برتر از دیگران میداند، یکی از القابی که در طول حدود پنج دهه اخیر کسب کرده، فراری است. این در اصطلاحات سیاسی کاخ سفید بیشتر کاربرد دارد.
خبرگزاری پایتخت؛ سال ۱۹۵۴ با امضای پیمان صلح جنوا، ویتنام به دو منطقه شمالی و جنوبی تقسیم شد. قرار شد که انتخابات سراسری برگزار شود؛ اما دولت موقت ویتنام جنوبی از ترس از دست دادن قدرت، تن به انتخابات نداد و به دیکتاتوری تکیه کرد. در نتیجه آن ویتکنگها یا کمونستهای ویتنام جنوبی به مبارزه علیه این حکومت بلند شدند. ویتنام شمالی هم در سال ۱۹۶۰ از ویتکنگها حمایت کرد. آنها نیروهای نظامی خود را به کمک آنها فرستادند. امریکا مثل همیشه به بهانه اینکه ویتنامیها به کشتیهای امریکاییها حمله کردهاند، وارد خاک ویتنام شدند. بالاخره انریکا به نفع دیکتاتوری جنوب جنگ را آغاز کرد که در نهایت بعد از ۹ سال جنگ در سال ۱۹۷۵ امریکاییها شکست خوردند. آخرین سربازان با طیارهها و هلیکوپترها با شتاب از پشت بام سفارت امریکا فرار کردند. بعدا ویتنامیها ۳۰ اپریل ۱۹۷۵ را روز فرار نام نهادند.
در همین حال در سال ۲۰۰۱ به بهانه مبارزه با تروریسم، نیروهای امریکایی وارد افغانستان شدند. پس از ۲۰ سال، در توافقنامه نمایشی صلح، ضمانت حفظ جان شان را از طالبان در دوحه گرفتند. در نهایت در ۳۰ آگست ۲۰۲۱ آخرین سرباز امریکایی از افغانستان فرار کرد و تمام.
جنگ اوکراین با روسیه با دخالتهای امریکا آغاز شد. در این میان واشنگتن به زلنسکی ناپخته سیاست وعده حمایت نظامی و کمک داد. اما با آغاز جنگ، کاخ سفید فرار خندهداری از وعدههایش به دولت کییف کرد و همچنان از حمایتهایش خبری نشد. اوکراین در آتش این جنگ سوخت و به ویرانه تبدیل شد.
در حقیقت ایالات متحده امریکا به هیچ پیمانی پایبند نیست. تنها چیزی که به شرکای سیاسی و دوستانش انجام داده، خیانت و فرار بوده است.
توافق دوحه ادامه سریال فرار امریکا را رقم زد
طالبان و امریکا سرانجام پس از ۱۸ ماه گفتگو، توافقی را تحت عنوان آوردن صلح به افغانستان در ۲۹ فبروری سال ۲۰۲۰ در شهر دوحه، پایتخت قطر، امضا کردند.
این توافقنامه، از سوی زلمی خلیلزاد، فرستادۀ پیشین ایالات متحده امریکا برای صلح افغانستان و ملابرادر، معاون سیاسی طالبان و فرد شماره دوم این گروه، در یک مراسم ویژه در حضور نمایندهگان ۳۰ کشور و نهادهای جهانی در هوتل مشهور شیراتون امضا شد.
مهم اما در این توافق، این بود که چرا امریکا بعد از ۲۰ سال با طالبان، اما تن به گفتگو داد و سرانجام توافقی را امضا کرد که جهان و خود امریکاییها آنرا مایه ننگ کشور شان میدانند و یک توافق ناکام میخوانند. واشنگتن در سال ۲۰۰۱ به بهانه مبارزه با تروریسم به افغانستان حمله کرد و حکومت طالبان را سقوط داد و سپس جا خوش کرد و ماندگار شد، ولی بر خلاف ادعاهایی که داشت، تروریسم تقویت یافت و گروههای تروریستی زیادی توانستند زیر ریش نیروهای خارجی به وجود بیایند و علیه منافع ملی افغانستان بجنگند.
امریکاییها در جنگ افغانستان که آنرا طولانیترین و پرهزینهترین جنگ خود میخوانند، شکست سنگینی را متقبل شد که در نهایت در معامله ننگین دیگر، مردم افغانستان را از مذاکرات دوحه حذف و مستقیما با طالبان پشت دروازههای بسته به گفتگو نشست و توافقنامهای تحت نام صلح افغانستان امضا کردند. یکی از زوایای آشکار آن اعتراف به شکست در جنگ و ضمانت گرفتن برای حفظ جان سربازانش بود.
سه سال از امضای این توافق میگذرد. چنانچه طالبان بارها گفته اند که امریکا به توافق دوحه پایبند نیست. اما در طول ۲۰ سال حضور امریکا در افغانستان، این کشور به کدام توافق خود پایبند بوده، که با توافق دوحه لیلی و مجنون باشد. افغانستان و امریکا تا سال ۲۰۲۴ پیمان نامه امنیتی امضا کرده بودند. اما اینک امریکایی حضور ندارد که پیمانش وجود داشته باشد. در حقیقت امریکا کذابترین و دروغگوترین کشور در جهان است که نمیشود بالایش اعتماد کرد. بنابر این لازم است طالبان بهجای معامله، مردم را از خود کنند. حکومت فراگیر و مردمی را شکل دهند تا کشور آزادی حقیقی پیدا کند و مردم افغانستان خود صاحب کشورشان باشند.