بدیهی است که غرب خود را مبلغ آزادی، دموکراسی، مدافع حقوق بشر و دیگر عبارتهای زیبا است. اما؛ در واقعیت این عبارتهای زیبا برای غرب از قدیم تا امروز فقط ابزار بوده و است. هیچ کدام اینها ارزش بیشتر از منافع ملی آنها و همپیمانان آنها و گاهی همنژاد آنها ندارد.
در این مقاله کوشش میگردد که بدون هیچگونه پیشداوری به این موضوع پرداخته شود. از خوانندگان گرامی خواهش میکنم که تا آخر این نوشته خوانده و در آخر خود قضاوت کنند.
برای نوشتن تعصب و نژاد پرستی در غرب یک مقاله به هیچ عنوان کافی نیست. آن چه که در این نبشته می خوانید صرف یادآوری آن رویدادها است که افغانستانیهای که ۲۰ سال به بالا به راحتی درک میکنند. افراد که بالاتر از ۲۰ سال عمر دارند، رفتارها و گفتارهای غرب را حداقل یا خود دیده و شنیده اند و یا از اعضای درجه یک فامیل خود شنیده است. برای اینکه نوشته حاضر طولانی نگردد، به رویدادهای که در دنیا در مدت کمتر از یک سال گذشته اتفاق افتاده است اکتفا می کنیم.
خبرگزاری پایتخت همیشه تلاش میکنند که بدون جانبداری نوشته و هر دو سوی سکه را در نظر بگیرند. ما هیچوقت به حمایت طرفی، کشوری، حزبی و… نخوهیم نوشت.
توافق غرب با طالبان برای منافع خود
توافق غرب با طالبان معامله کاملن آشکار بود. غرب به طالبان گفت که شما دیگر به ما کار نداشته باشید، ما حکومت را کاملن در اختیار شما قرار می دهیم. از طرف دیگر میدانست که اشرف غنی خود انسان متعصب و دارای پایگاه مردمی نیست، مواد توافق شده را حتا یک آمریکایی-افغانستانی-پشتون بنام زلمی خلیلزاد در اختیارش قرار نداد.
پس از ترک آمریکا از افغانستان، آنان صرف برای تخلیه افرادی که منافع ملی آنها را برآورده میکند تلاش کرد.
سربازان که مستقیم با طالبان جنگیده بود و جان شان در خطر بود تخلیه نکرد. ما امروز شاهد کشتار سربازان حکومت قبلی هستیم. طالبان سربازان را شکار می کنند نه افراد که با خارجیها کار کردند.
برعکس، افرادی را که تجربه کاری با غرب داشتند و میتوانست در غرب کارهای تخنیکی را انجام داده و مالیات پرداخت کند با خود برد. افغانستانی ها خود شان میداند که تاجران، انجنیران، داکتران زیادی افغانستان را ترک کردند که میتوانست بناهای افغانستان را بسازند، بیماران را تداوی کند و الی آخر.
غرب میدانست که در افغانستان نمیتواند دایم بماند چون؛ منافعی در افغانستان برای باقی ماندن نمیدید. اگر افغانستان یکی از کشورهای نفت خیز میبود، بدون هیچ شکی حضور خود را برای حفظ سیاست پطرودالر حفظ میکرد.
واکنش غرب در مورد بحران افغانستان بدست طالبان
رسانه های غربی بطور کامل از مشکلات که آنان در افغانستان خلق کردند، چشم پوشی کرد. آنان صرف به گزارش مشکلات که برای مردم پیش آمده بود اکتفا میکرد. بیشتر این مشکلات را به گردن اشرف غنی و طالبان میانداخت. هیچگونه تقصیری به گردن غرب که از دهه ۱۹۸۰ میلادی ببعد در افغانستان آفریده بود، ذکر نمی کرد. رسانههای بی بی سی، دویچه وله، افغانستان انترنشنال و… حداکثر تلاش شان بر این بود که غرب را مبرا توصیف کند. تلویزیون طلوع تا قبل از آمدن طالبان یک منبع نسبتن قابل اعتماد بود که کوشش میکرد تمام جوانب را در نظر بگیرند. اما، بعد از آمدن طالبان آزادی خود را کاملن از دست داده اند.
در رسانههای اجتماعی مسایل افغانستان در هیچ کشور غربی بحث داغ که عمر کافی داشته باشند، نبود. فقط در چند روز اول تعداد انگشت شمار سیاست مدار و ژورنالیستان چند کلمه در تویتر یا فیسبوک نوشت و تمام.
کشورهای غربی هیچ کدام اعلان نکرد که مهاجران افغانستانی را بدون گلچین میپذیرد. همه کشورها برای مهاجران افغانستانی پیششرط ها داشتند. در این پیششرط خیلی از افراد که واقعن جان شان در خطر بود ذکر نشد. برای نمونه؛ سربازان جنگ را که بگونه ای طبق میل غرب میجنگید، در برنامه قبولی غرب جا نداشت و یا اعضای فامیل کشته شدگان جنگ مورد توجه قرار نگرفت.
نمایش نژاد پرستی غرب در جنگ اوکراین
جنگ همیشه تخریب کننده بوده است و خواهد بود. جنگ اوکراین نیز مانند جنگهای غرب در کشورهای عربی، افغانستان، آمریکای جنوبی، آفریقا و دیگر جاها بحرانهای زیادی خلق میکند. واکنشهای حکومتها، شرکتها و افراد غربی به هیچ وجه مانند واکنش آنها که افغانستان را در دام طالبان انداخت نبود. دلیل آن ساده بود: آنها خود طالبان را خواستند.
در جنگ اوکراین برعکس آمریکا که همیشه در جنگها دخیل است، اینبار روسیه شامل بود. در جنگ اوکراین تمامی غربیها، حتا سویس که همیشه بیطرفی را اختیار میکرد، علیه روسیه ایستاد. تحریم وضع کرد، دارایی های روسیهای عادی را حتا مسدود کرد.
غرب برای افزایش فشار بر اوکراین دست به دامن پاکستان، هند و چین نیز برد. مدام از این کشورها خواست که علیه روسیه اقدام کند. تحریم و نکوهش کند تا شاید تعداد روسی بیشتر به کمبود غذا روبرو شده و شاید پوتین قدرت اش کاهش یابد. آمریکا بخاطر خرید ضد موشکی های روسی که ترکیه و هند خریده بود، بحثهای تحریم علیه این کشورها را نیز آغاز کرد. از ترکیه بطور ضمنی خواست که روسیه را تحریم کند تا تحریم علیه خود ترکیه که آمریکا بخاطر خرید ضد موشک اس ۴۰۰ وضع کرده بود برداشته شوند. غرب چین را نیز محکوم به همدستی روسیه کردند گرچند؛ چین همیشه اعلان بیطرفی کردند و خواستار آتشبس و صلح بودند.
در همان روزهای که علیه روسیه تبلیغ میکرد، خود غرب در سومالیا، سوریه و یمن بمبها انداخت. از کشته شدگان و آسیب دیدگان آنها هیچ سخن نگفت. کسی محکوم نکرد. کسی تحریم نکرد. کسی اشک نریخت. کسی مهمان نوازی نکرد.
در فعالیت های ضد روسی، تنها حکومتها اقدام نکرد. بلکه شرکتهای غربی نیز شرکت کرد. بیش از احتمالن ۹۰ درصد شرکت های بزرگ غربی که در روسیه فعالیت میکرد، فعالیتهای خود را متوقف یا محدود ساخت. برای نمونه فیسبوک تبلیغات در روسیه را متوقف ساخت و اپل فروش خود را. خیلی از شرکتها مانند گرامرلی، برای همدستی با اوکراین لوگوی خود را با بیرق اوکراین مزین کرد. در اصل شرکتها کار شان ارائه خدمات یا فروش محصول است نه سیاست. اما، در جنگ اوکراین همه اینها همدست فعالیست های سیاسی تخریب کننده غرب شدند و تصمیم گرفتند که در روسیه گرسنگی بیارند، نظام سیاسی را تبدیل کنند و…
در جنگ اوکراین رسانههای غربی بی وقفه نژادپرستی خود را نشان داد. دروغ گفتند. داستان سرایی کردند. کشته شدگان روسی را بخاطر روحیه دروغین اوکراینی ضر در ۱۰۰ و گاهی هزار کردند. همین رسانهها مانند بی بی سی، سی ان ان، اسکای نیوز، رویترز و… از سال ۲۰۱۴ تا حالا که ۱۴۰۰۰ نفر در جنگ ارتش اوکراین علیه مردم دانبس که کشتند، گزارش تهیه نکرد. داستان نساخت. حتا راست نگفت. همین رسانهها از ۲ ملیون اوکراینی طرفدار روسیه که به روسیه مهاجرت کرد، هیچ ننوشت.
خبرنگاران غربی آشکارا در تلویزیون اشک ریخت. اوکراینیها را برتر دانست. آنها سفیدپوست و مدنی خواند. افغانستان و کشورهای عربی را غیرمدنی و همسرنوشت جنگ خواند. عقب مانده خواند.
حکومتهای غربی بدون ارائه سند، رسانه های روسی را در غرب متوقف کرد. تلویزیون روسیه امروز (آر تی) را در تمام اروپا و آمریکا متوقف شد. به هیچ عنوان نخواست که شهروندان آنها دیدگاه های دیگران را نیز بشنوند تا نتیجه واقع بینانه تر بگیرند.
افراد معمولی غربی نیز علیه روسیه اقدام به عمل کرد. عکسهای پروفایل خود را با پرچم اوکراین مزین کرد. به حمایت اوکراین و علیه روسیه نوشتند. افراد معمولی از کشورهای خیلی دور مانند ناروی با موتر شخصی خود در مرز اوکراین آمده و آن را در کشور خود بردند. حکومتهای غربی از اقدام اینگونه افراد ستایش کردند. در حالیکه؛ همینگونه اقدام ها در زمان مهاجرت افغانستانیها و سوری ها در ۲۰۱۴ جرم محسوب میشد.
خامومشی غرب در مورد اعدام عربستان سعودی
غرب بطور کامل خود را مخالف اعدام تبلیغ کرده و آن را مخالف حقوق بشر میداند. اما؛ روزی که ۸۱ نفر عربستان به جرم ظاهرن تروریستی اعدام کرد، هیچ کشور غربی اعتراض نکرد. دلیل عدم اعتراض آنها کاملن آشکار است. عربستان سعودی یکی از پایه های اصلی حفظ سیاست پطرودالر آمریکا و تامین کننده نفت کشورهای اروپایی است. درگیری با عربستان به هیچ عنوان به نفع غرب نیست و حقوق بشر هیچگاه نسبت به منافع ملی اینها اولویت ندارد.
غرب در مورد اعدام عربستان همیشه خاموش بوده است. اما بر عکس؛ در مورد حتا زندانی روسی و چینی هفته ها بحث کردند. نگرانی خود را اعلان کردند. شکایت کردند. ضد حقوق بشر خواندند. همه اینها یک دلیل دارند: دفاع از حقوق بشر در چین و روسیه طبق تعریف خود آنها از حقوق بشر منافع ملی آنان را دربر دارند اما؛ در عربستان منافع خود را در خاموشی می بیند.